صلا زدند که برگ صبوح ساز کنید
به ساز مرغ سحر ترک خواب ناز کنید
میخمار شکن میدهند کز سرها
خمار چون شکن زلف یار باز کنید
سرود بدرقهی کاروان شب خوانید
در ای قافلهی صبح پیشواز کنید
به ساز زهره، سماوات میدهد پیغام
که گوش دل به مناجات اهل راز کنید
وضو به چشمهی صهبای صبحدم سازید
به سوی قبلهی میخوارگان نماز کنید
چو بلبلان بهاری به اهتزاز نسیم
هوای شور و نوایی به سوز و ساز کنید
یگانه راز و نیاز قبول اهل دل است
دو گانهای که به درگاه بینیاز کنید
سر نیاز فرود آورید و نذر قبول
به زیر قبهی این بارگاه ناز کنید
نگین خاتم جم در نماز میبخشند
نظر به حلقهی رندان پاکباز کنید
یگانه راز عروج مقام قرب اینست
که از گروه عزازیل احتزاز کنید
به زلف یار اگر دست یافت آه سحر
بسا که پرچم عزت به اهتزاز کنید
یکی است نغمه اگر زخمهها به زیر و بم است
به پردههای حقیقت رهِ مجاز کنید
اگر به ساز دل شهریار گوش دهید
جهان پر از طرب و شور و شاهناز کنید

اتل متل پروانه نشسته روي شانه
صدا مياد چه نازه ميگه وقت نمازه
به اين صدا چي ميگن اذان و اقامه ميگن
شيطونه ناراحته دنبال يه فرصته
ميگه آهاي مسلمون نماز رو بعدا بخون
هر كسي كه زرنگه با شيطونه مي جنگه
وقت نماز كه مي شه هر كاري تعطيل مي شه
نماز چقدر شيرينه اول وقت همينه

از باغ جا نمازم
آهسته پر کشیدم
رفتم به سوی باغی
یک باغ سبز و خرم
دیدم که گل در آن باغ
روییده دسته دسته
دیدم کنار گل ها
یک شاپرک نشسته
آن شاپرک مرا دید
پر زد به سویم آمد
او با خودش گل آورد
گل را به چادرم زد
گفتم: به شاپرک جان
این گل چه خوب و ناز است
او شادمان شد و گفت:
این گل، گل نماز است
منبع : لطفا ما را در یافتن منبع این شعر و یافتن شاعر آن کم نمایید.

خنده پروانه ها را توی باغ
پیش گلها زیر باران دیده ام
عطر آن پروانه ها را روز وشب
از گل گلدان خود بوئیده ام
پیش خود گفتم که با این غصه ها
می شود همسایه پروانه شد
می شود با بوی گلهای بهار
مثل مهمان وارد هر خانه شد
پیش خود گفتم که در هنگام صبح
می شود شاداب وپر احساس بود
می شود آرام وزیبا در سکوت
درد دل کرد وکنار یاس بود
باز کردم جا نمازی روی فرش
مثل یاس ومثل چشمه با وضو
روی فرشی از چمن خواندم نماز
با خدا کردم کمی هم گفتگو

حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر
که دعایی زسر صدق جز آنجا نکنی.
گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز
سجده ی شکر کنم وززپی شکرانه روم.
حافظ اگر سجده ی تو کرد مکن عیب
کافر عشق ای صنم گناه ندارد.
کنون که در چمن آمد گل از عدم بوجود
بنفشه در قدم او نهاد سر بسجود.
ملک در سجده ی آدم زمین بوس تو نیت کرد.
نظرات شما عزیزان: